تو رفته ای و من
عاشقانه هایـ بی تو بودنم را
در دنیایی میگویم
که اوج همدردیِ مردمانش
..!! است ? LIKE ? یک
بعضیا میان تو زندگیت
سنگ صبورت میشن
محرم دلت میشن
خودشونو تو دلت جا میکنن
عاشقت میکنن
تنهاییاتو پر میکنن
دستاتو میگیرن تا از مشکلات کمر خم نکنی
اما همین که عاشق شدی میبینی
خودشون دل به یکی دیگه بستن و میشن باعث عذاب و شکنجت
اونوقت میفهمی تنهاییت دلچسب تر بود
از این آدما فاصله بگیرین
.
.
از من گفتن بود...
نترس حوا�
سیب را با عشق گاز بزن!
آدم بی عشق ، لیاقت بهشت ندارد�
باران عشق
چه کسی می داند
عشق با این همه زیبایی
چه رنگی دارد
من فقط می دانم
عشق رنگی است
که به هرکس نمی آید
....فقط
...دوری نیست که
!!! ...دل آدم رو می سوزونه
... بودن ... و مال تو نبودن
!! ..دردش بیشتره
بعضی وقتا کسی تو زندگیت هست
که اصلا لازم نیست تو آغوشت بگیره
فقط با نگاه گرمش بدون حتی گرفتن دستات
میتونه قلبتو بوسه بارون کنه
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم
مکـــث میکنـــــم ...!
انگـــــار در " زیباییـــ ــت " چیـــــزی را ,
جـــــا گذاشتـــــه ام
مثلــــــــــا
در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش
در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی
درود و سپاس جناب علی عزیز ممنون مهر و حضورتون هستم
پایدار باشید عزیز
درود بر شما جناب احمد آقا ممنون از شعر و حضورتون
نمیدونم من چرا در لیست سیاه دوستان شما قرار دارم؟
دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
سعدی
به همه خاطـره هایم گره ی کور زدم
به یکی انگ و دگر وصله ی ناجور زدم
تو شدی منکـر ما بودن ما اینهمه سال
همه بر خیل خوش خاطرم هاشور زدم
ازهمان دم که پرید عطر وجودت ز تنم
مـُـردم و بـر بدنم یکـسـره کافــور زدم
لب من نوش دگر جز لب تو نوش نکرد
بوسه تنها به لب خمره ی انگور زدم
خسته از آن همه روزِ پُرِ نیرنگ و ریا
دل بریدم ز سحر بر شب بی نور زدم
رگ خشکیده ی من تیزی تیغی نبرید
من به آن تیغ تـبـر تیزی ساطــور زدم
تو تنت را به تن گرم دگر دادی و من
تن سردم به تن یـخ زده ی گـور زدم
چشم بر من تو ببستی و منم بر دنیا
باز از پیش خدا چشمکت از دور زدم
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم
خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم
مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
سایه طایر کم حوصله کاری نکند طلب از سایه میمون همایی بکنیم
دلم از پرده بشد حافظ خوشگوی کجاست تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم
سلام به روی ماهت معصومه جان دوست بسیار خوب و ارزشمندم؛ فقط به عشق دیدار دوستان گلی چون شما حضور دارم
ممنون تک تک دوستان گلم هستم که منو مورد لطفشون قرار میدن
درود و سپاس ایمان عزیز
ممنون مهر و نگاه زیبات ؛ پایدار باشی عزیز
درود و سپاس به شما یوسف عزیز
ممنون مهر و لطفتون هستم
درود یلدا عزیزم ممنون حضور همیشگیت
درود بر شما پریسا گلم ممنون از حضور و ارسال عکسها و پیامهای زیبایت ؛
عزیزم خیلی سعی کردم در وب لاگت پیام بزارم نشد امیدوارم منو ببخشی گلم
سپاس مهر بی پایانت عزیزم
سینه ام یک دفتر تا خورده است
واژه هایش خیس سرد و مرده است
من نمی گویم ولی انصاف نیست
دوریت… گویی دلم را برده است
آرزو کن بـا مـن….
که اگر خواست _ زمستـان _ برَود !
گرمـی دست تو امـا باشد !
“مـا” ی ما “مـن” نشود
سایه ات از سر تنـهایی مـن
کم نشود !
برای روز میلادم اگر تو
به فکر هدیه ای ارزنده هستی
منو با خود ببر تا اوج خواستن
بگو با من که با من زنده هستی
155966 بازدید
413 بازدید امروز
67 بازدید دیروز
3075 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian